می 6, 2024

بعد از طلاق خودم را در خانه تنها می گذرانم. چگونه از این وحشت خلاص شوم؟ | سبک زندگی استرالیایی

0

من اخیرا بعد از 30 سال طلاق گرفتم. انتخاب من چون راضی نبودیم. با شرایط خوبی از هم جدا شدیم بدون بچه. و اگرچه قبلاً بسیار اجتماعی بودم و از کار در دفتر لذت می بردم – از بودن با دوستان کار – این بیماری همه گیر باعث شده من حتی بیشتر احساس انزوا کنم.

من شغل پر استرسی دارم و در خانه کار می کنم. حالا که تنها زندگی می کنم، خیلی راحت می توانم خودم را با شام در خانه، نتفلیکس و یک وقت خواب زودتر منزوی کنم. چگونه از این وحشت خلاص شوم؟

النور می گوید: پایان یک ازدواج 30 ساله تغییر بزرگی در نحوه گذراندن وقت شما است، حتی اگر از آن آگاه باشید. و من گمان می کنم که شما تنها کسی نیستید که از زمان شروع همه گیری به طور قابل توجهی احساس انزوا کرده اید. کار از خانه، از دست دادن کارهای روزمره – همه خود را در همان دنیای اجتماعی که ترک کرده بودند غوطه ور نکردند.

شما به وضوح می شنوید که می خواهید چیزها را تغییر دهید، بنابراین من به شما اعتقاد دارم که این جامعه نیست، بلکه یک شکل دلپذیر از تنهایی است.

یک استراتژی برای تغییر می تواند این باشد: اجازه دهید همه چیز شما را ناامید کند.

یکی از دلایلی که نمایشگرها و هیچ وقت نمی توانند به این عادات فرسوده تبدیل شوند این است که به ندرت ناامید می شوند. بدون انتظار، بدون ظاهر خارجی، بدون مصرف انرژی. این یک لرزه نگار مسطح است: بدون قله، بدون دره.

گاهی اوقات این دقیقا همان چیزی است که ما به آن نیاز داریم. اما در دراز مدت این می تواند یک تله باشد. یک عمر تلویزیون و شب های اولیه ممکن است چندان سرگرم کننده به نظر نرسد، اما در کوتاه مدت، هر عصر می تواند خنده دارتر یا راحت تر از هر کاری که برای شکستن این اضطراب انجام دهید، به نظر برسد.

انجام یک کار جدید به معنای پذیرفتن خطر بی حوصلگی، خستگی و خجالت است. از آنجایی که Familiar Nothing Time هیچ یک از این خطرات را ندارد، ممکن است گزینه بهتری به نظر برسد. این گونه است که ظلم و ستم نیمه راحت جا می گیرد.

بنابراین به این امید که بلافاصله نسبت به جایگزین های مفرح احساس بهتری داشته باشند، دست به کار نشوید. کارهایی را انجام دهید حتی اگر ممکن است بد باشند. فقط تجربیاتی داشته باشید – تجربیات بد، کهنه، تلخ و خسته کننده – که به این معنی است که شما با دنیا در تضاد هستید.

همچنین نوشتن اینکه چرا می خواهید این الگو تغییر کند می تواند مفید باشد. شواهد بسیار خوبی وجود دارد مبنی بر اینکه اگر بتوانیم به «چرا» تغییر پایبند باشیم، عزم ما بیشتر از آنچه در غیر این صورت بود دوام خواهد داشت.

تکرار نیز کمک می کند. منتظر نمانید که میل به دیدن کسی یا رفتن به جایی بر شما غلبه کند. روال هایی را تنظیم کنید تا این اتفاقات بدون توجه به احساس شما رخ دهد. این می تواند به اندازه یک پیاده روی صبحگاهی، سفر به کافه یا شام در همان میخانه یک بار در هفته باشد. آنچه مهم است این است که در همان زمان و در یک مکان اتفاق بیفتد. به این ترتیب با چهره های دیگری که در کنار شما حضور دارند آشنا می شوید. تکان های تشخیص در احساس دیده شدن جمع می شود. بخشی از یک گروه، یک شهر، یک ریتم بودن. این اشکال ساده «پیوستن» می‌تواند بسیار ساده‌تر از درگیر شدن با غریبه‌ها و امید داشتن به یک ارتباط خوب باشد.

در نهایت، وقتی می‌خواهید به دیگران کمک کنید، حفظ انرژی برای شکستن یک شیار آسان‌تر است. کسی که او را تحسین می کردم همیشه می گفت: اگر روز بدی داری، باید برای کسی که روز بدتری دارد کاری انجام دهی. مشارکت کوچک جامعه، خواه یک آشپزخونه، یک کمپین تلفنی یا داوطلب شدن در پناهگاه حیوانات، می‌تواند شما را به ارزش‌هایتان متصل کند و در زمانی که دنیا مانند مه خواب آلود به نظر می‌رسد، احساس کنید که بخشی از چیزی هستید.

با گذشت زمان، سرگرمی‌های جدید و ارتباطات جدید پدیدار می‌شوند، و پس از تغییری به بزرگی طلاق شما زمان می‌برد. ممکن است مفید باشد که ابتدا فقط به دنیا بپرید – به جای اینکه برنامه ریزی کنید که در نهایت به کجا خواهید رسید.


یک سوال از ما بپرسید

آیا درگیری، دوراهی یا دوراهی دارید که به کمک نیاز دارید؟ النور گوردون اسمیت به شما کمک می کند تا به سوالات و معماهای زندگی بزرگ و کوچک فکر کنید. سوالات شما ناشناس باقی می ماند.

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *